دوره 26، شماره 1 - ( 1387 )                   جلد 26 شماره 1 صفحات 123-119 | برگشت به فهرست نسخه ها

XML Print


چکیده:   (3809 مشاهده)
پزشک جوانی پس از اینکه در امتحانات تخصصی بالینی رشته جراحی با نمرات عالی قبول شد، به عضویت هیات علمی یکی از بخش های جراحی دانشگاهی درآمد. با سر افرازی و اعتماد به نفس، پا به بخش جراحی می گذارد. اما دیری نمی گذرد که احساس می کند از آن جنب و جوش علمی که انتظارش را داشت خبری نیست و با رویایی که در سر می پروراند فاصله زیادی دارد. بیماران بستری می شوند و اعمال جراحی در بخش انجام می گیرد و دانشجویانی هم می آیند و می روند و همه با هم خوش و بش می کنند. اما برنامه دقیقی یا هدف مشخصی در کار نیست. همه در فکر این هستند که صبح را به ظهر برسانند که پس از آن هم تقریبا همه چیز کم و بیش عملا به حالت تعطیلی در می آید.جراح تازه وارد بی اختیار از خود می پرسد که رسالتش در این دانشگاه چیست؟خوشبختانه این جراح تازه وارد حاضر نیست تسلیم قضا و قدر شود. بلکه مصمم است تحولی در بخش ایجاد کند. برایش مسلم است که آغاز کار، اصلاح نحوه آموزش دستیاران است. پس خردمندانه وضعیت را تجزیه و تحلیل می کند تا دریابد موانع کدامند و راه حل چیست و به این نتیجه می رسد که سر نخ اصلاحات در دست استادان است.
متن کامل [PDF 189 kb]   (1720 دریافت)    
نوع مطالعه: پژوهشي | موضوع مقاله: عمومى

بازنشر اطلاعات
Creative Commons License این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.