Journal of Medical Council of Iran

جستجو در مقالات منتشر شده


۵ نتیجه برای سالم

نویسنده مسئول جوانه وجدانی، کتایون سالم، ساناز اسپیدکار،
دوره ۳۵، شماره ۴ - ( زمستان ۱۳۹۶ )
چکیده

چکیده
زمینه: تاثیر الگوهای مختلف شیرخوارگی نوزادان بر روی شکل گیری اکلوژن دندانی یکی از موارد مورد بحث و بررسی می باشد. با توجه به فقدان نتایج مشخص در این رابطه، هدف از انجام این مطالعه، تعیین روابط دندانی در کودکان تغذیه شده با شیر مادر و مقایسه آن با شیشه شیر در دندانهای شیری  بود.
روش کار: این مطالعه به صورت توصیفی - تحلیلی و بر روی ۳۱۶ کودک ۵-۴ ساله انجام گرفت. مبنای این مطالعه  بر اساس معاینه کلینیکی و پرسشنامه بود. معاینه در مهدکودک، در وضعیت نشسته و در معرض نور طبیعی انجام گرفت. رابطه دندانی، وضعیت اورجت(بیرون زدگی دندانهای قدامی بالا)، اوربایت (میزان پوشش دندانهای قدامی پایین بوسیله دندانهای قدامی بالا) و کراس بایت (اختلال در پوشش دندانهای خلفی پایین توسط دندانهای خلفی بالا) از طریق مشاهده مستقیم مورد بررسی قرار گرفت. پرسشنامه ها براساس نوع و مدت تغذیه با شیرمادر یا شیشه شیر توسط مادران تکمیل شد.کودکان دچار عادات دهانی، پوسیدگی های وسیع، دندان های کشیده و یا سابقه تروما به ناحیه فک و صورت ازمطالعه حذف شدند. داده های جمع آوری شده توسط آزمونهای آماری Chi-square و One way Anova مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: این مطالعه ارتباط آماری معنی داری بین تغذیه با  شیر خشک و اورجت افزایش یافته (۰۴۸/۰ = P-value) و وقوع اکلوژن دیستال استپ را نشان داد (۰۰۱/۰ = P-value). طول مدت شیر خوارگی  با هیچ کدام از متغیرهای مورد بررسی ارتباط معنی داری نشان نداد.
نتیجه گیری: در کودکانی که ازشیر مادر تغذیه می کردند، اورجت نرمال ورابطه مزیال استپ بیشتر مشاهده شد .

 
نویسنده مسئول یزدان حسین زاده، تینا محمدی، علیرضا سالمی خامنه،
دوره ۳۶، شماره ۲ - ( تابستان ۹۷ ۱۳۹۷ )
چکیده

زمینه: د‌‌انشآموزان تیزهوش به عنوان سرمایههای مهم انسانی د‌‌ر دنیا شناخته میشوند. بررسی عوامل مؤثر بر سبک تفکر این افراد بسیار مهم است. براین اساس پژوهش حاضر با هد‌‌ف تعیین نقش خلاقیت هیجانی و عملکرد‌‌های نوروسایکولوژیک د‌‌ر پیشبینی تفکرانتقادی د‌‌انشآموزان تیز هوش صورت گرفته است.
روشکار: روش پژوهش توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش کلیه د‌‌انشآموزان مقطع متوسطه دوره دوم مد‌‌ارس تیزهوش شهرستان رشت د‌‌ر سال تحصیلی ۱۳۹۸-۱۳۹۷ بودند که از بین آنان به روش نمونهگیری د‌‌رد‌‌سترس تعد‌‌اد ۱۲۰ نفر انتخاب شدند. بهمنظور گردآوری اطلاعات از پرسشنامه خلاقیت هیجانی، آزمون ویسکانسین، مقیاس هوشی وکسلر برای کودکان و پرسشنامه تفکر انتقادی استفاده شد. د‌‌ادههای جمعآوری شده با استفاده از آزمون ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه و با استفاده از نرمافزار SPSS ویرایش ۲۰ مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: نتایج تحلیل یافتهها نشان د‌‌اد که بین خلاقیت هیجانی (و مؤلفههای آن) و عملکردهای نوروسایکولوژیک (عملکرد د‌‌ر آزمون ویسکانسین، واژگان و فراخنای ارقام) با تفکر انتقادی د‌‌ر د‌‌انشآموزان تیز هوش رابطه مثبت و معناد‌‌اری وجود د‌‌اشت (۰۱/۰> P). نتایج رگرسیون چندگانه نشان د‌‌اد که خلاقیت هیجانی و عملکردهای نوروسایکولوژیک ۳۷ د‌‌رصد توانایی پیشبینی واریانس تفکر انتقادی د‌‌انشآموزان تیزهوش را د‌‌ارند.
نتیجهگیری: نتایج حاصله بر لزوم ارائه برنامههای آموزشی مبتنی بر خلاقیت هیجانی و کارکردهای نورسایکولوژیک به منظور افزایش تفکر انتقادی تأکید د‌‌ارند.
نویسنده مسئول علیرضا سالمی خامنه، سارا قربانی، علیرضا متحدی،
دوره ۳۶، شماره ۴ - ( زمستان ۹۷ ۱۳۹۷ )
چکیده

زمینه: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی رفتار درمانی دیالکتیک بر تنظیم هیجان، عاطفه مثبت و منفی، رفتار پرخاشگرانه و خودزنی در دانشآموزان دختر بود.
روش کار: روش پژوهش آزمایشی با طرح پیش آزمون- پسآزمون با گروه آزمایش و کنترل بود. جامعه آماری مورد مطالعه شامل کلیه دانشآموزان دختر ۱۳ تا ۱۶ ساله مقطع متوسطه اول شهرستان کرج در سال ۱۳۹۶ بود. از میان جامعه آماری با استفاده از روش نمونهگیری هدفمند و بر اساس نمره پرسشنامه عاطفه مثبت و منفی واتسون و همکاران، پرسشنامه پرخاشگری باس و پری، پرسشنامه آسیب به خود سانسون و همکاران و پرسشنامه تنظیم هیجانی گروس در پیشتست، ۳۰ نفر که دارای ملاکهای ورود بودند نمونه آماری ما را تشکیل دادند. این ۳۰ نفر به طور کاملا همتا در ۲ گروه ۱۵ نفره (یک گروه آزمایش و یک گروه کنترل) گزینش شدند که برای گروه آزمایش، رفتاردرمانی دیالکتیک اجرا شد و گروه کنترل در لیست انتظار قرار داشت و هیچ درمانی دریافت نکرد. همچنین برای تجزیه و تحلیل دادهها از تحلیل کوواریانس چندمتغیره و برای تسریع در نتایج حاصله از نرم افزار SPSS- ۲۱ استفاده شد.
یافتهها: یافتهها نشان داد که پس از اجرای رفتار درمانی دیالکتیک در گروه آزمایش، نمرات پسآزمون متغیرهای تنظیم هیجان و عاطفه مثبت گروه آزمایش به صورت معنیداری (۰۰۱/۰>P)نسبت به گروه کنترل افزایش یافته است (به ترتیب از۴۳/۳۰ و ۹۳/۳۰ در گروه کنترل به ۲۷/۴۶ و ۸۰/۳۲ در گروه آزمایش). همچنین نمرات پسآزمون در متغیرهای عاطفه منفی، رفتار پرخاشگرانه، و خودزنی نیز پس از اجرای رفتار درمانی دیالکیتک به صورت معنیداری (۰۰۱/۰>P) کاهش یافته بود (به ترتیب از ۳۲/۲۹ و ۶۷/۱۰۰ و ۱۴/۲۹ در گروه کنترل به ۱۹/۱۳ و ۴۳/۷۴ و ۳۳/۲۱ در گروه آزمایش).
نتیجهگیری: بنابر یافتههای این مطالعه رفتار درمانی دیالکتیک بر افزایش تتنظیم هیجان و عاطفه مثبت و کاهش عاطفه منفی، رفتار پرخاشگرانه و خودزنی موثر است.
مهدی مشهدی اکبر بوجار، حمیدرضا رحیمی سالکویه، مهدی صابری، محسن مرادی، حسن امانپور، دکتر فاطمه سالم،
دوره ۳۹، شماره ۴ - ( ۱۲-۱۴۰۰ )
چکیده

چکیده
زمینه: درد احساس ناخوشایندی است که می‌تواند ناشی از تخریب و یا آسیب در حال وقوع در بافت باشد. از دیرباز استفاده از داروهای گیاهی جهت کاهش یا برطرف کردن درد مورد توجه بوده است. به آلکالوئیدهای مختلف موجود در گیاه زرشک (Berberis vulgaris) اثرات درمانی بسیاری نسبت داده شده که ازمیان آنها بربرین شاخص‌تربوده است. هدف از مطالعه، بررسی اثرات ضددردی و اثربخشی بربرین در چگونگی و میزان بهبود و یا کاهش درد می باشد.
روش کار: به‌منظور ارزیابی اثرات ضددردی بربرین، از روش‌های استاندارد و شناخته‌شده ارزیابی میزان احساس درد Hot plate و Tail flick استفاده شد. آزمایش‌ها در ۱۱ گروه که در هر گروه، ۶ موش سوری نر قرار داشتند، شامل گروه‌های آزمون (ماده بربرین)، گروه کنترل مثبت (داروی پیروکسیکام) و گروه کنترل منفی (نرمال‌سالین) به‌صورت تزریق داخل صفاقی انجام گرفت. در آزمون Hot plate مدت‌زمان تأخیر در بلندکردن و یا لیسیدن پا مورد سنجش قرار گرفت و در آزمون     Tail flick، با تمرکز محرک دردناک حرارتی بر روی قسمتی از دم موش‌ها، مدت زمانی که طول می‌کشید تا موش، دم خود را کنار بکشد، ثبت شد. داده‌های به دست آمده از هر گروه به‌طور جداگانه و سپس با سایر گروه‌ها توسط نرم‌افزار SPSS و آزمون One-way ANOVA مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
 یافته ها: بربرین در دوزهای mg/kg ۶ و ۳ و ۵/۱ اثرات ضددردی معنی‌داری در مقایسه با گروه کنترل در زمان ۳۰ دقیقه پس از تزریق، در هر دو آزمون نشان داد (۰۱/۰>P). تزریق هم‌زمان mg/kg  ۳ از بربرین به همراه mg/kg  ۱۵داروی پیروکسیکام توانست اثرات ضددردی معنی‌داری در مقایسه با تزریق mg/kg  ۱۵ داروی پیروکسیکام به‌تنهایی نشان دهد (۰۵/۰>P).
نتیجه گیری: ماده بربرین توانست، زمان تأخیر درپاسخ به محرک دردزا در آزمون‌های فارماکولوژیک را به‌صورت وابسته به دوز افزایش دهد. پیشنهاد می شود که استفاده همزمان از ماده بربرین در کنار داروی پیروکسیکام می تواند منجر به هم افزایی و بهبود میزان اثربخشی به ویژه در دردهای حاد درحیوانات شود. ضمناً استفاده همزمان بربرین درکنار پیروکسیکام، می‌تواند منجربه کاهش دوز مصرفی و عوارض جانبی پیروکسیکام شود
آقای حسن امانپور، آقای مهدی صابری، خانم فاطمه سالم، آقای مهدی مشهدی اکبربوجار،
دوره ۴۱، شماره ۱ - ( ۶-۱۴۰۲ )
چکیده

داروهای ضدافسردگی رایج دارای عوارض گوناگون و گاه جدی می‌باشند که می‌توانند سبب عدم تحمل و قطع خودسرانه مصرف دارو از سوی بیمار ‌شوند. در این تحقیق اثرات ضدافسردگی رزمارینیک‌اسید در موشهای سوری به کمک آزمون شنای اجباری(FST) و آزمون آویزان کردن از دم (TST) بررسی شد.
روش‌کار: به این منظور تزریق داخل صفاقی رزمارینیک‌اسید با دوزهای ۵۰، ۲۰، ۱۰ و mg/kg۵، در ۵ گروه از موش‌ها و همچنین گاواژ سوسپانسیون سیتالوپرام با دوز­های mg/kg۱۵ در ۲ گروه و تزریق نرمال‌سالین در گروه کنترل به مدت ۷ روز انجام و سپس آزمون­های FST و TST انجام شد. میانگین‌ ± خطای استاندارد داده­های‌ بدست ‌آمده از ‌هر گروه ‌بطور ‌جداگانه ‌با ‌یکدیگر ‌توسط ‌آزمون ‌ ANOVA یک طرفه‌ تجزیه ‌و ‌تحلیل‌ شده ‌و ‌در ‌هر ‌تست مقدار‌P<۰,۰۵   معنی‌دار‌ در‌ نظر ‌گرفته شد.
یافته‌ها: رزمارینیک‌اسید در دوز­های ۵، ۱۰و mg/kg۲۰ در هر دو آزمون FST و TST دارای اثرات ضدافسردگی معنی‌داری در مقایسه با گروه دریافت کننده نرمال‌سالین بود (P<۰,۰۵) و همچنین در گروه دریافت کنندۀ سیتالوپرام mg/kg۱۵ به همراه mg/kg۵۰ رزمارینیک‌اسید تفاوت معنی‌داری در اثرات ضدافسردگی در مقایسه با گروه دریافت کننده نرمال‌سالین مشاهده گردید (P<۰,۰۱). دوز mg/kg۵۰ رزمارینیک‌اسید اثرات ضدافسردگی قابل توجهی در مقایسه با گروه کنترل نداشت.
نتیجه‌گیری: یافته‌ها حاکی از آن است که رزمارینیک‌اسید در دوزهای کم و متوسط دارای اثرات مشهود و قابل توجه ضدافسردگی در مقایسه با گروه کنترل نرمال‌سالین بوده اما برتری مشهودی در مقایسه با سیتالوپرام ندارد. دردوز بالای رزمارینیک‌اسید اثر ضدافسردگی مشاهده نگردید که می‌تواند از غلبۀ اثرات آرامبخش آن نشأت گرفته‌ باشد. لذا می‌توان نتیجه گرفت که اثرات ضدافسردگی این ماده، وابسته به دوز نبوده و از منحنی دوز-پاسخ U شکل پیروی می‌کند.
 

صفحه ۱ از ۱